پاورلیفتر

بدان که خداوند بر همه چیز آگاه است . پس بنگر که چگونه باید باشی ...

پاورلیفتر

بدان که خداوند بر همه چیز آگاه است . پس بنگر که چگونه باید باشی ...

پاورلیفتینگ ایران در اوج آسمان آسیا

خوب . بالاخره همون چیزی که انتظارشو داشتیم هم به وقوع پیوست !‌ تیم پاورلیفتینگ ایران تونست در مسابقات آسیایی ۲۰۰۷ اکثر مدال های خوش رنگ رو از آن خودش کنه.

البته تیم ایران برای قهرمانی نظر به نتایج سایر رقبا داره تا بتونه یه بار دیگه بر بام آسیا قرار بگیره . نتایج به دست اومده رو مشاهده میکنین :‌

در دسته 65 کیلوگرم رده سنی بزرگسالان امیر خشنود کلیشمی  مدال برنز

در دسته 75 کیلوگرم رده سنی پیشکسوتان احمد بهرامی مدال برنز

در دسته 5/82 کیلوگرم رده سنی جوانان امیر صالحی مدال نقره

در دسته 5/82 کیلوگرم رده سنی بزرگسالان فرشید سلطانی مدال نقره

در دسته 5/82 کیلوگرم رده سنی پیشکسوتان مانی خسروی مدال طلا

در دسته 90 کیلوگرم رده سنی نوجوانان مهران نوری مدال طلا

در دسته 90 کیلوگرم رده سنی جوانان امیر ایران‌دوست مدال نقره

در دسته 90 کیلوگرم رده سنی بزرگسالان محمد باقری مدال نقره

در دسته 90 کیلوگرم رده سنی بزرگسالان جواد سخایی مدال برنز

در دسته 90 کیلوگرم رده سنی پیشکسوتان رضا عطایی مدال برنز

 در دسته 100 کیلوگرم رده سنی نوجوانان امیر ستایش‌پور مدال طلا

در دسته 100 کیلوگرم رده سنی جوانان سیدحمیدرضا زاهد مدال نقره

در دسته 100 کیلوگرم رده سنی بزرگسالان جواد جوادی‌فر مدال برنز

در دسته 100 کیلوگرم رده سنی پیشکسوتان 45-40 سال یعقوب امیرسالاری مدال طلا

در دسته 100 کیلوگرم رده سنی پیشکسوتان 45 سال به بالا مسعود ستارزاده مدال طلا

 در دسته 110 کیلوگرم رده سنی جوانان علی قاسمی  مدال طلا

در دسته 110 کیلوگرم رده سنی بزرگسالان حامد قریشی مدال طلا



مجتبی ملکی و محسن استخری نیز در آخرین روز از پیکارهای پاورلیفتینگ قهرمانی 4 رده سنی آسیا 2 مدال طلا را به اندوخته‌های نمایندگان وزنه برداری قدرتی ایران اضافه کردند. 

 در آخرین روز از پیکارهای وزنه برداری قدرتی آسیا، در دسته 125 کیلوگرم محسن استخری به گردن‌آویز طلا دست یافت و بابک قسیانی نائب قهرمان شد، 

در دسته به علاوه 125 کیلوگرم نیز مجتبی ملکی قهرمان سرشناس کشورمان با مهار 360 کیلوگرم در حرکت اسکات عنوان قهرمانی و مدال طلای این دسته را به خود اختصاص داد. گفتنی است؛ وزنه برداران قدرتی کشورمان بامداد سه شنبه به تهران باز می گردند.

و اما بشنوید از امین خشنود پاورلیفتر باشگاه ارسلان لاهیجان ! امین خشنود لیفتر 75 کیلوگرمی گیلانی در مسابقات چین تایپه صاحب چهار مدال گردید . وی در حرکت اسکوات با275کیلو طلا گرفت.درحرکت پرس سینه با175کیلو مدال نقره.در حرکت لیفت با260کیلو مدال برنزودرمجموع با 710کیلوسوم آسیا شد . کسب این افتخار بزرگ رو به امین و آقای بابایی مربی خوب باشگاه ارسلان لاهیجان تبریک میگیم . عباس بابایی که لیفتر های خوبی رو پرورش داده اینبار هم یه چهره دیگه رو اینبار در مسابقات آسیایی مطرح کرد .

پاورلیفتینگ و مشکلات همیشگی

مثل اینکه مشکلات این ورزش مدال آور ولی مظلوم ! تمومی نداره . در شرایطی که 2 ماه از آغاز سال 1386 می گذره و تموم فدراسیون ها و هیئت ها سر و سامون جدیدی گرفتن و برنامه های هدفمندی برای آینده مدون کردند ، پاورلیفتینگ همچنان در بلاتکلیفی به سر می بره . این در شرایطیه که در حال حاضر پاورلیفتینگ به عنوان زیرمجموعه فدراسیون پرورش اندام ! باید از حمایت های این فدراسیون برخوردار باشه ولی در حال حاضر پرورش اندامی ها نه این زیر مجموعه رو تایید می کنن تا پاورلیفتر ها تکلیفشونو بدونن ، نه تکذیب که در اون صورت هم باز از بلا تکلیفی خیلی بهتر میشه !

در این گیر و دار تیم ملی پاورلیفتینگ ایران هم قراره اواخر اردیبهشت در مسابقات قهرمانی آسیا در چین تایپه قدرتنمایی  کنه و خوشبختانه مسئله ای هم برای اعزام پیش نیومده . ولی نکته ای که دهن همه رو از تعجب باز گذاشته اینه که پاورلیفتر های تیم ملی باید خرج این سفر برون مرزی رو از جیب مبارک پرداخت کنن !!!

یکی نیست بگه اگه این بنده خداها که اکثرا شانس مدال اون هم از نوع مرغوبش رو دارند ، اعضای تیم ملی ایران هستن و زیر نظر فدراسیون پرورش اندام دارن فعالیت می کنن ، دیگه ماجرای پرداخت هزینه اقامت و بلیط و ... چه صیغه ایه ؟

هیچ جای دنیا هم به همچین پدیده ای برخورد نمیکنیم که تیمی رو  بدون برگزاری اردو و توجهات ویژه فدراسیون به مسابقات اعزام کنن  ! و صد البته اون تیم از خجالت مدال ها هم حسابی در بیاد !

با همه این تفاسیر و عدم حمایت ها وقتی پاورلیفتینگ با یه سبد مدال از مسابقات برگشت ، تازه نطق آقایون باز میشه و همه با به به و چه چه از مدیریت مدبرانه و حمایت های بی دریغشون می گن  که دل همه رو آب می کنه که صد البته برای اونایی که خارج گود بودن قابل باوره و لا غیر !

بارها گفتیم و باز هم میگیم . مسئولین ( ورزش ) ما از یک رشته ورزشی  چه انتظاری دارند ؟ آیا چیزی جز کسب مدال و افتخارآفرینی برای کشورمونه ؟ اگر اینچنین باشه که قاره کهن در سیطره قدرت پاورلیفترهای ایرانیه و در مسابقات آسیایی کمتر حریفی برای بچه های ما مشکل ساز میشن . اگر هم مشکل پرورش استعدادهاست ، با نگاهی به ترکیب تیم های ملی و باشگاهیمون میتونیم جواب سوالمون رو بگیریم . نوجوانان و جوانان زیادی در این رشته فعالیت دارند که اگه به همین روال پیش بره فرصتی برای شکوفایی استعداد ها باقی نمیمونه . گاهی به فکر می افتم که اگه زحمت و همت برخی پیشکسوت ها و مربیان قدیمی این رشته و تلاش مستمر و بدون چشمداشت این عزیزان نبود واقعا چی به سر این ورزش می اومد ؟

باید فکر چاره بود ...

همه چیز درباره برادران قرائی

خیلی از دوستداران رضا قرائی ازم خواسته بودند مطلبی یا گزارشی دربارش تهیه کنم . بالاخره بعد از کلی جستجو یه مطلب جالب از همشهری انلاین گیرم اومد . با تشکر از تهیه کننده مطلب تقدیم شما میکنم :‌

اگر می‌خواهید آن‌ها را به یک میهمانی دعوت کنید، پیش از هر کاری مطمئن شوید که ساختمان منزلتان ضد زلزله باشد. شوخی نیست، شما با هزار کیلوگرم عضله طرف هستید.رضا قرایی و دو برادرش پس از قهرمانی در مسابقات قوی‌ترین مردان ایران به همشهری جوان آمدند.
اگر می‌خواهید آن‌ها را به یک میهمانی دعوت کنید، پیش از هر کاری مطمئن شوید که ساختمان منزلتان ضد زلزله باشد. شوخی نیست، شما با هزار کیلوگرم عضله طرف هستید. البته این تمام مشکل شما برای پذیرایی از آن‌ها نیست. شما باید فکر بار گذاشتن یک دیگ غذا هم باشید تا بتوانید آن‌ها را سیر کنید.
رضا قرایی شناخته‌شده‌ترین عضو این خانواده است که امسال توانست در مسابقات «مردان آهنین»، لقب قوی‌ترین مرد ایران را از آن خود کند. البته در آن مسابقات داداش بزرگ‌ترش، امیر و داداش کوچک‌ترش، حمید هم بودند.
پدر و مادرشان دنبال فرزند دختر بودند. برای همین اصلا عجیب نبود که پنج مرتبه شانسشان را امتحان کنند و هر پنج بار صاحب پسر بشوند. آن‌ها با این کارشان خدمت بزرگی به ورزش ایران کردند وگرنه نیمی از جذابیت مردان آهنین از بین می‌رفت.
امیر، بزرگ‌ترین فرزند خانواده قرایی‌ها متولد۱۳۵۷ است. پس از آن رضا که ۵۹ به دنیا آمده، دومین بچه خانواده به حساب می‌آید و حمید متولد۶۴، ته‌تغاری قرایی‌هاست. البته آن‌ها دو داداش دیگر هم دارند. «علیرضا قرایی» که کشتی‌گیر ۱۲۰ کیلوگرم است و «صادق قرایی» که می‌خواهد در سال‌های آینده خودش را به استاندارد مردان آهنین برساند.
آغاز کار آن‌ها در بدنسازی، برای خودش داستان جالبی دارد. رضا می‌گوید: « چند ماهی کشتی ‌گرفتم ولی آخرش فرار کردم و رفتم سمت ورزش‌های رزمی. کیک بوکسینگ را دوست داشتم.
چند سالی کیک بوکسینگ کار کردم و همراهش بدنسازی هم می‌کردم تا بالاخره سال۷۹ آمدم توی بدنسازی و پاور لیفتینگ کار می‌کردم». البته امیر هم مدتی، کشتی‌گیر بوده و از سال۷۳، وقتی رضا برای کیک بوکسینگ، بدنسازی می‌کرد او هم برای کشتی می‌رفت باشگاه بدنسازی.
تا این‌که مینیسک پایش به مشکل می‌خورد و کشتی را می‌بوسد و می‌گذارد کنار؛ هر چند که انتخاب آن‌ها هیچ تناسبی با ژنتیک و رگ و ریشه‌شان نداشت. پدرشان فقط هفتاد کیلوگرم وزن داشت و راننده ترانزیت بود.
مادرشان هم زیر ۶۰ کیلوگرم. برای سر درآوردن اصلیت‌شان هم باید از امیر کمک گرفت: «سه چهار تا رگ و ریشه داریم. یکی از مادربزرگ‌هایم تبریزی است و آن یکی مادربزرگم همدانی. پدر و مادرم هر دو تا تهران به دنیا آمده‌اند، اما در اصل ما را باید همدانی حساب کنید. ما ترک همدانی هستیم».

● هشت وعده غذا در شبانه‌روز
احتمالا کمتر کسی جرأت کند خانواده قرایی را به یک میهمانی دعوت کند؛ پنج تا داداش روی هم، بالای هفتصد کیلوگرم هستند. سنگین‌ترینشان رضاست با ۱۴۵ کیلوگرم وزن و سبک‌ترین‌شان امیر با ۱۱۰ کیلوگرم. حالا پیش خودتان حساب و کتاب کنید که برای سیر کردن آن‌ها چقدر باید غذا بپزند.
البته خودشان اعتراف می‌کنند که در هر وعده غذایی، کم می‌خورند. «این‌جوری نیست که ما توی هر وعده دو سه تا دیس برنج بخوریم. بیشتر از یک دیس نمی‌خوریم. البته وعده‌های غذایی ما زیاد است. روزی هشت نه وعده غذا می‌خوریم»!
نباید از قلم انداخت آن‌ها در دو سه وعده از غذای روزانه‌شان مکمل‌های غذایی می‌خورند و در باقی وعده‌ها، غذای ایرانی را ترجیح می‌دهند. با این حساب، کار مادر خانواده قرایی، درآمده.
هر ساعت از روز باید یک دیگ غذا سر اجاق باشد تا بچه‌ها بتوانند غذایشان را سر وقت بخورند. انگار ما در خانواده قورمه‌سبزی و کشک بادمجان را عالی می‌پزد.
البته رضا اضافه می‌کند که: «مادرم هفته‌ای یک بار توی خانه غذا می‌سوزاند». و امیر کلی خواهش و تمنا که این را ننویسید وگرنه تا چند روز قهر می‌کند و غذا نمی‌پزد و ما گرسنه می‌مانیم. آن‌ها باید بیشتر گوشت سفید بخورند کربوهیدرات هم لازم دارند و البته میوه‌جات.
رضا شوخی می‌کند: «کلا آدمخواریم!» برخلاف آماتورها که تصور می‌کنند با خوردن سفیده تخم‌مرغ و سیب‌زمینی آب‌پز می‌شود به هیکل آن‌ها رسید. هیچ‌کدام از آن‌ها سفیده تخم‌مرغ نمی‌خورند، فقط به خاطر آسیبی که به کبد می‌زند.
امیر و رضا و حمید هر سه تا دیپلم درس خوانده‌اند و بعد ول کرده‌اند، آمده‌اند سراغ ورزش. هر سه تا هم اعتراف می‌کنند که اگر پدرشان راننده تریلی نبود و نمی‌توانست خرجشان را بدهد به جایی نمی‌رسیدند.

الان آن‌ها به طور متوسط ماهی یک میلیون تومان پول برای تغذیه‌شان هزینه می‌کنند که تا چند سال پیش این پول از جیب پدرشان خرج می‌شد. اما الان درآمدی که آن‌ها دارند، حسابی جبران آن سال‌ها را می‌کند.
باورکردنی نیست ولی برادران قرایی، بالای ۱۲۰۰ شاگرد دارند. سه تا باشگاه در غرب تهران دارند و البته یک مرکز مشاوره که بدنسازها آن‌جا می‌روند و از قرایی‌ها برنامه غذایی و تمرینی می‌گیرند.
آن‌ها مکمل‌های غذایی را ازخارج از کشور وارد می‌کنند و حتی در سایت‌های اینترنتی آمده که «مکمل ورزشی برادران قرایی» به بازار آمده؛ هر چند که آن‌ها این خبر را تکذیب می‌کنند. لباس‌های بدنسازی را نیز وارد می‌کنند و البته از تجهیزات بدنسازی هم غافل نیستند.
به هر حال، برخلاف محراب فاطمی که سرمایه‌اش را به یک شرکت سرمایه‌گذار در بورس داده، قرایی‌ها دنبال سرمایه‌گذاری در بدنسازی هستند. آن‌ها به قدری جدی شاگردهایشان را تمرین دادند که دو نفر از آن‌ها امسال در مسابقات «مردان آهنین» شرکت کردند. حمید کرمانی و حبیب‌الله کریمی هم که در مسابقات بودند، چند سالی است شاگردی برادران قرایی را می‌کنند.
● احتیاجی به جک نیست!
با وجود این‌که برخی از ورزشکاران خوشنام مسابقات و مردان آهنین، کلی جای بخیه چاقو روی بدنشان دارند و حتی پارسال سه نفر از آن‌ها در جریان یک زورگیری بازداشت شدند، اما برادران قرایی، هیچ تمایلی به زد و خورد و دعوا ندارند.
آن‌ها کتمان نمی‌کنند که هر چند وقت یک بار یکی از دوستان سراغشان می‌آید و التماسشان می‌کند تا بروند جایی و گرد و خاک کنند. اما آن‌ها نمی‌روند و اگر هم بروند کاری می‌کنند که دو طرف با ماچ و بوسه با هم آشتی کنند.
البته باز هم برای آدم ابهام پیش می‌آید که آن‌ها با این هیکل و این همه عضله، چطور همیشه اعصابشان را کنترل می‌کنند و با کسی دعوا نمی‌کنند. رضا می‌گوید: «در موقعیت دعوا قرار نمی‌گیریم. اصلا کسی با ما درنمی‌افتد که دعوایمان بشود. مثلا خود شما می‌آیید با من دعوا کنید؟ مسلما نمی‌آیید.
می‌دانید که نباید با این آدم‌ها دعوا کرد. برای همین ما کمتر از آدم‌های عادی تو موقعیت دعوا هستیم». امیر هم یک چیز بامزه اضافه می‌کند: «ما آن‌قدر توی تمرینات زور می‌زنیم که دیگر هیچ زوری برایمان نمی‌ماند تا دعوا کنیم! ما همیشه دنبال این هستیم که مردمدار باشیم.
این مردمداری به نفع خودمان تمام می‌شود». خاطره‌ای که امیر از دوران بچگی خودش دارد از آن خاطراتی است که مجبورش می‌کند هیچ‌وقت با دیگران بد برخورد نکند. در آن سال‌ها که امیر کشتی می‌گرفت، انگار یک روز علیرضا رضایی هم توی باشگاه آن‌ها تمرین می‌کرد.
بعد از تمرین امیر قرایی که می‌رود برای دوش‌گرفتن، می‌بیند صابون نیاورده و در عرض یک چشم به هم زدن می‌بیند که علیرضا رضایی صابون خودش را می‌دهد تا امیر دوش بگیرد. همین خاطره ظاهرا بی‌اهمیت کاری کرده که دیگر هیچ برخورد بدی بین آن‌ها و مردم عادی دیده نشود. آن‌ها هر روز چند پیشنهاد عکس یادگاری و امضا دارند که به تمامشان جواب مثبت می‌دهند.
رضا، ماکسیما دارد و برای همین می‌توان به راحتی او را پشت فرمان ماشین تصور کرد. امیر هم سوار زانتیا می‌شود ولی نکته عجیب و غریب، ماشین حمید است. او با ۱۳۷ کیلوگرم وزن پراید دارد.
«صندلی‌های عقبش را برداشتم تا جا بشوم.» البته او با ماشین خودش نیامده بود وگرنه نگاه می‌کردیم تا بفهمیم شوخی می‌کند یا جدی می‌گوید. آن‌ها یک ماجرای جالب دیگر هم دارند و آن برمی‌گردد به روزهایی که فراموش می‌کنند در صندوق عقب ماشینشان جک بگذارند.
تا حالا چندبار این اتفاق افتاده و آن‌ها توی جاده پنچر کرده‌اند. راه‌حل برادران قرایی برای حل این مشکل بسیار ساده است. یکی از داداش‌ها ماشین را بلند می‌کند و آن یکی تایر را عوض می‌کند. قرایی‌ها دیگر به «ژان وال ژان» بازی در خیابان‌های تهران هم عادت کرده‌‌اند.
هروقت می‌بینند که ماشینی توی جوی افتاده می‌روند برای کمک. در زمستان‌ها هم ماشین‌هایی که توی برف گیر می‌کنند، می‌توانند دست به دعا ببرند تا یکی از برادران قرایی از آن‌جا بگذرد و ماشینشان را از برف بیرون بیاورد.
سنگین‌ترین ماشینی که تا حالا رضا قرایی از زمین بلند کرده، یک تویوتای دوکابین باری بوده که البته در مسابقات آن را از روی زمین برداشت. او یک‌بار هم گاری ۱۵۵۰ کیلوگرمی‌ای را در مسابقات جهانی که در برزیل انجام شد، کشید و حتی رکورد جهانی این ماده را مال خود کرد.
● قرایی‌ها - فاطمی‌ها
هر کسی که حتی نام خانواده قرایی را شنیده باشد، در جریان رقابت بین قرایی‌ها و فاطمی‌ها هم هست.
بالاخره وقتی خانواده فاطمی، محراب را رو می‌کند و خانواده قرایی، رضا را و این دو نفر با اختلاف زیادی با دیگران برسر عنوان قوی‌ترین مرد ایران باهم رقابت می‌کنند، کار به جای باریک هم کشیده می‌شود.
ماجرا وقتی علنی شد که در مسابقات دو سال پیش، در کیش یکی از دوستداران رضا قرایی با محراب فاطمی درگیر شد و حتی کار به چاقو هم کشید. جراحت‌ها به حدی بود که محراب آن مسابقات را با پانسمان روی صورت به پایان برد.
پس از آن دیگر هیچ‌وقت رضا قرایی و محراب فاطمی باهم در مسابقات قوی‌ترین مردان ایران شرکت نکردند. کار به جایی رسید که در مسابقات، یک‌سال برادران فاطمی کنار می‌کشیدند تا قرایی‌ها شرکت کنند و سال آینده برادران قرایی کنار می‌کشیدند تا فاطمی‌ها حضور داشته باشند.
اما رضا قرایی، این ماجرا را تکذیب می‌کند، «این‌جور نبوده که ما به خاطر مشکل با هم در مسابقات شرکت نکنیم. آن دو سه مرتبه‌ای که من در مسابقات نبودم، به خاطر تمریناتی بود که برای مسابقات قوی‌ترین مردان جهان انجام می‌دادم.
آن مسابقات هم در فروردین و اردیبهشت بود و من مجبور بودم یکی از آن‌ها را انتخاب کنم». باوجود این امسال هم که هر سه برادر قرایی بودند، نه حسین فاطمی در مسابقات بود، نه مهدی. محراب هم که داور شده بود: «من نمی‌دانم آن‌ها برای چی شرکت نکرده بودند. ولی مطمئن باشید که دیگر آن مشکلات حل شده.
الان ما باهم رفیق هستیم. البته قبول دارم که یک رقابتی بین ما وجود دارد ولی این رقابت کاملا سالم است. ما الان جوری هستیم که به ما می‌گویند استقلال و پرسپولیس». البته در این رقابت، پرسپولیس برای رضاست. او یک پرسپولیسی تمام‌عیار است.
رضا پارسال با نام «پرسپولیس» در مسابقات جهانی «مردان آهنین» شرکت کرد: «پیش از آن مسابقات، آقای انصاری‌فرد به من این پیشنهاد را داد و به خاطر این‌که من پرسپولیسی بودم آن را قبول کردم».
البته بعد از این‌که رضا از رقابت به تهران برگشت در حاشیه اولین کنفرانس مطبوعاتی مصطفی دنیزلی در ایران، رضا قرایی هم حاضر بود و به سؤالات خبرنگاران جواب داد. در آن کنفرانس انصاری‌فرد از رضا قرایی تقدیر کرد.
البته رضا پس از قهرمانی در رقابت‌های امسال با یک پیشنهاد جذاب دیگر هم مواجه شده. یک کارگردان که رضا اسمی از او نمی‌برد، پیشنهاد بازی در یک فیلم سینمایی را به قوی‌ترین مرد ایران داده. نقش اول آن فیلم برای قرایی کنار گذاشته شده، هرچند که او هنوز جواب نهایی را به آن‌ها نداده.
● هفدهمین قدرت دنیا!
رضا قرایی امسال برای دومین‌بار، لقب قوی‌ترین مرد ایران را مال خود کرد. پیش از این یک‌بار هم در سال ۸۳، او توانست در مسابقاتی که در شهرک سینمایی غزالی برگزار می‌شد، قهرمان شود. اما این تنها افتخار رضا قرایی نیست.
بزرگ‌ترین افتخار او شاید حضور در رنکینگ جهانی «مردان آهنین» ‌باشد. در بین صد مردی که در رنکینگ جهانی این ورزش هستند، ایران تنها یک نماینده دارد که آن هم رضا قرایی است. گویا او یک مرتبه در تورنمنت دبی، مقام آورده و پس از آن توانسته مجوز شرکت در مسابقات جهانی مردان آهنین را به دست آورد.
مسابقات قوی‌ترین مردان جهان شباهت زیادی به مسابقات فرمول وان دارد. در هر ماه یک مسابقه در یک کشور انجام می‌شود که ورزشکاران حاضر در رنکینگ صدنفری، می‌توانند در آن‌ها شرکت کنند. این مسابقات بیش از پانزده مرتبه در کشورهای مختلف برگزار می‌شود و لزومی ندارد در تمام مسابقات، هر صد نفر حضور داشته باشند.
در پایان سال براساس رکوردهایی که این صد نفر در این مسابقات زده‌اند، رده‌بندی می‌شوند. در سال ۲۰۰۶ رضا در چند دوره از این مسابقات شرکت کرد و در پایان سال در بین صد ورزشکار توانست هفدهمین مرد آهنین دنیا بشود.
او تا هر وقت که دلش بخواهد در مسابقات جهانی مردان آهنین باشد، مجوز شرکت در آن را دارد ولی اگر در عرض یک‌سال در هیچ رقابتی حضور پیدا نکند، احتمال خارج‌شدن از رنکینگ جهانی قوی‌ترین مردان جهان وجود دارد.
به‌هرحال صداوسیما تا حالا سعی نکرده مسابقاتی که رضا قرایی در آن شرکت می‌کند را بخرد وگرنه تماشاگران تلویزیونی می‌توانستند رقابت او با مردان عضلانی اسکاندیناویایی را ببینند؛ رقابتی که رضا چندان هم در آن دست و پا بسته نیست. او پارسال در مسابقاتی که در چین برگزار شد، توانست بین هفده ورزشکار به مقام سوم برسد.

آلبوم پاورلیفترها

از همه دوستانی که فراموشم نکردن و تنهام نذاشتن ممنونم . آخرای خدمته و ۳ ماه بیشتر نمونده . اینه که نمیشه زیاد پیچوند !‌ واسه همین فاصله آپ ها زیاد شده . شما ببخشید !

اینبار آلبوم پاورلیفتر ها و Joe Ladnier :

برای دیدن عکس در ابعاد اصلی کلیک کنید .